۱۳۹۰ مهر ۲۰, چهارشنبه


۱ نظر:

هادی گفت...

سلام عزیز
حالا می آئی و زنگ می زنی و فرار می کنی، مرد حسابی خبری ازت نیست، در آخرین تماسمان قرار بود نوشته هایت را بفرستی تا لذتی ببریم، این را از ما دریغ نکن، در فیس بوک صفحه ای دارم دیدی بزن اگر موافقت بود در خدمتم، قرار گذاشته ایم که در توسط فیس بوک صفحه تئاتری باز کنیم و به بر و بچه ها کاری بکنیم، اگر خدا بخواهد، خوش باشی، یا علی