۱۳۸۷ شهریور ۱۰, یکشنبه

مونولوگ در تئاتر معنايي ندارد


بابك احمدي معتقد است: هنر دريچه‌اي باز مي‌كند تا مونولوگ به ديالوگ بدل شود، زيرا هنر بدون مخاطب زنده نمي‌ماند پس از منظر فلسفه، مونولوگ در تئاتر معنايي ندارد.
به گزارش ايسنا در نخستين جلسه از برنامه‌ي شش ماه‌ي اجراهاي مونولوگ گروه تئاتر «ليو» كه شب گذشته با اجراي نمايش «همه چيز مي‌گذرد تو نمي‌گذري» در تالار استاد انتظامي برپا بود، بابك احمدي - مدرس ومحقق فلسفه - با اظهار خرسندي از حضور خود در جمع هنرمندان تئاتر، گفت: هنر همان صندلي راحتي است كه دقايقي پيش در اجراي رضا بهبودي شاهد آن بوديم و ما را به يك دنياي عجيب و فرهنگي شگفت‌انگيز برد و در آن، ذهن درهم و آشفته‌اي را به نمايش گذاشت كه همانا همه‌ي ما درحال دست‌وپا زدن در آن هستيم.
او اضافه كرد: هنر با نامتعارف‌ بودن دكور، اشيا و بدن مي‌تواند چيزي را بگويد كه ما اهل فلسفه با همان اشكال قديمي و تكراري، حد و توان نزديك‌شدن به آن را نداريم و به همين دليل بايد از شما تشكر كنم كه امروز فرصت حضور در اين جمع را به من داديد.
نويسنده كتاب «حقيقت و زيبايي» ادامه داد: الهه نمايش اين امكان را مي‌دهد تا در عرض نيم‌ساعت ما را به دنيايي برد كه در خلال آن بفهميم چه مي‌كشيم و چه بر سر ما مي‌آيد و امشب و در روز تولدم ، ديدن چنين نمايشي هديه‌ي باارزشي بود كه از گروه تئاتر «ليو» و اهالي تئاتر دريافت كردم.
احمدي خاطرنشان كرد: هنر به راحتي از چيزي عبور مي‌كند كه فلسفه قصه رسيدن به آن را دارد و در اين ميان نزديك‌ترين هنر به لحاظ شكل بياني به فلسفه همان «تئاتر» است. چه بسا كه مهم‌ترين نظريه فلسفه هنر كه همانه كتاب «پوئتيك» ارسطو است، درباره تئاتر نوشته شده است و ما در تئاتر تمام عواملي را داريم كه در فلسفه هم مطرح مي‌شود.
او تصريح كرد: به راحتي مي‌توان تأثير تئاتر بر روي انديشه‌هاي فلسفي را ديد، چه بسا كه سال‌ها بعد از ارسطو نيز ، در نظريه‌هاي فلاسفه ديگري چون هگل و ... به كرات به موضوع تراژدي و تئاتر برمي‌خوريم.
نويسنده كتاب «فلسفه هنر» با اشاره به دوره رنسانس يادآور شد: در آن دوران هرآنچه كه فيلسوفان قصد مطرح‌كردن آن را داشتند و عملي نبود، هنرمندان به راحتي در نمايشنامه هايشان مي‌گفتند و اين اتفاق تا چخوف ايبسن و تئاتر امروز هم ادامه دارد و هنرمندان از هر منفذي استفاده مي‌كنند تا به ما بفهمانند كه در چه فضايي هستيم و چه مي‌كنيم و اين همان نقطه تلاقي فلسفه و هنر است.
احمدي در ادامه سخنان خود با تأكيد بر اين‌كه چيزي از تئاتر نمي‌داند، گفت: مي‌توان امروز و در بحث
«مونولوگ» و «ديالوگ» از منظر فلسفي به تئاتر و تعاريف اين دو رسيد، چه بسا كه نفس ديالوگ به مكالمه و گفت‌وگو ترجمه شده است و يك نوع ردوبدل كردن فكر، كلام و بيان بهتر نفس ميان يك يا چند آدم است، به همين دليل هم در مكالمات سقراطي، ديالوگ‌ها نقش مهمي را ايفا مي‌كنند و تئاتر به خوبي اين تقسيم انديشه ميان آدم‌ها را نشان مي‌دهد.
او سپس به مقوله «مونولوگ» و تعريف آن اشاره كرد و افزود: ما در فلسفه كار را با ديالوگ شروع كرده‌ايم اما ديالوگ‌هاي سقراطي به معناي كشف حقيقت نيستند، زيرا كه كشف حقيقت به معناي تقسيم‌شدن خرد است و ديالوگ واقعي بر اين مبنا شكل مي‌گيرد كه من و ديگري نمي‌دانيم و از طريق صحبت‌كردن بيشتر با يكديگر متوجه مي‌شويم.
او اضافه كرد: فرم واقعي فلسفه يك نوع تك‌گويي است كه در حد اعلاي آن يك فيلسوف عقايد خود را در قالب كتاب تئوري‌هايش مطرح مي‌كند، اما در تئاتر چيزي به نام مونولوگ نداريم. چون در نهايت هر مونولوگي يك نوع گفت‌وگو با ديگران است.
احمدي با توضيح گونه‌هاي مونولوگ در عرصه تئاتر و بررسي آن در نمايشنامه‌هاي مختلف، گفت: در يك شكل از مونولوگ كه در بخش‌هايي از نمايشنامه «رومئو و ژوليت» اتفاق مي‌افتد، آدمي با خودش حرف مي‌زند و طرف مقابل او حضور دارد، ولي او از حضورش بي‌اطلاع است. درحالت ديگر هم كه در بخش‌هايي از نمايشنامه «دايي وانيا » شاهد آن هستيم ، شنونده پنهان است ولي گوش مي‌دهد و اين مونولوگ در واقع خطاب به تماشاگر است و تك‌تك تماشاگران را با خودش همراه مي‌كند و اين گونه ثابت مي‌شود كه تئاتر همواره شنونده دارد و عده‌اي آدم در برابر آن هستند.
احمدي سپس به تفاوت ميان اجراي تئاتر و روخواني يك متن اشاره كرد و افزود: تئاتر در دو شكل «متن نوشتاري» و «بازي» شكل مي‌گيرد و موقعيت ،مكان، نور، بازيگر، صدا و ... تئاتر را مي‌سازد و قصد دارد شما را وارد دنيايي كند تا به او گوش دهيد. در واقع در دنياي تئاتر، ارزش‌ها به مبارزه طلبيده مي‌شود، پس تحت هيچ شرايطي اين رفتار مونولوگ يا تك‌گويي محسوب نمي‌شود چون در نهايت يك خطابه اجتماعي است.
او تأكيد كرد كه هنر در بسته بودن مطلق وجود ندارد و ادامه داد: يك متن نمايشي تنها با خوانده‌شدن ارزش ندارد و مونولوگ هم بدين‌گونه است ، زيرا زماني كه ما فكر مي‌كنيم و با ديگران ديالوگي نداريم، مدام به غرايز و آرزوهاي واقعي خودمان برمي‌گرديم و جلوي كسي نقش بازي نمي‌كنيم اما هنر اين دريچه را به ما مي‌دهد تا اين مونولوگ را بدل به يك ديالوگ كنيم.البته مونولوگ در ذات خود بهتر از ديالوگ بيان‌گر منطق گفتاري است.
اين مدرس فلسفه، متذكر شد: هنر نمي‌تواند بدون مخاطب زنده بماند، چون در نهايت،‌ بايد دريچه‌اي روبه مخاطب باز كند و هنر به ما ياد مي‌دهد كه چگونه اين دريچه را باز كنيم و دشمني با هنر از سوي آدم‌هايي كه اجازه باز شدن اين دريچه را نمي‌دهند، تنها نشان‌گر يك فضاي نظامي است، درحالي‌كه ما در هنر با كسي جنگ نداريم، بلكه مي‌خواهيم به تفاهمي برسيم كه آرمان نهايي ما يعني «آزادي بيان» را مطرح كند.
احمدي خاطرنشان كرد: داشتن يك تئاتر و سينماي آزاد هدف اصلي هر هنري است تا بتواند در خلال آن حرف بزند و تجربه‌هايش را به ما بگويد و ديدن اين نمايش و حضور در اين جمع هديه‌اي براي من بود تا دنياي اطراف خودم را از خلال متني كه محمد چرم‌شير نوشته بود، بهتر بشناسم و براي آزادي بهتر بيانديشم، اين نمايش در واقع ما را به دنيايي برد كه بفهميم وقتي به مونولوگ برمي‌خوريم، يعني يك مستبد جلوي بازشدن دريچه‌ها را بسته است.
سپس لوح تقدير و هديه گروه تئاتر ليو توسط هما روستا به بابك احمدي به عنوان نخستين سخنران اين برنامه اهدا شد.



هیچ نظری موجود نیست: